کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو

1-حرف"اوّل"را که زدم، حرف "آخِر"دهان کجی کرد!2- عید"پاک"را، در گرمابه جشن گرفتم!3- دراین سال کرونائی، فطریه برحسب مصرف الکل محاسبه می گردد؟!4- شب تا صبح"تاب"آورد، همه را به شهربازی فروخت !5- عاشق موش کوری هستم که زیبائی جفت اش را چشم بسته باور دارد!6- سیربود، تازه فریب"خورده"بود!7- آدم الکن،با خط شکسته می نویسد!8- رکورد رضازاده را شکست، بارِ مشکلات ام!9- خرمای گندیده، محصول نخل مرداب است!10- برای بستن لوله هایش، شیرفلکه خرید!11- فرهاد تُرش می کرد، تا ماست:شیرین"می خورد!12- سفارت بهشت است روی زمین، آغوشت!13- سرِدوراهی، بارانداز دولتی است!14- تا "خودم را پیدا می کنم"، به "سایه" ام دستخوش می دهم!15- مبتکر خط فقر در ایران، گدایان سامره اند!16- برای مهاجرت به خارج؛ تصمیم دارم اگرجنگ بشود، خودم را تسلیم برادران آمریکائی کنم!17- زخم کهنه ام را، با چند زخم کهنه تاخت زدم!18- بچّه ام را به گرگ دادم برای تربیّت، وقتی از"شیر"گرفتم اش!19- امروز شعرم نمی آید، مریض است! کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو...ادامه مطلب

1-درنمایشگاه، جزنقّاش، همه"تابلو"بودند!2- عاشقِ ماهیِ "آزادی" هستم که به قلّابِ ماهیگیر، گیردهد!3- بهم ریخته بودی، مرتّب کردم تورا!4- وقتی روی پای پدرم"افتادم"، پایش در درفت!5- با خانواده برای اسلام آ کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو...ادامه مطلب

1-سکوتِ اعداد اَصَم، سرشارازناگفته هاست!2- تو وبیرونش یکی بود، شفّاف سازی کرده بود!3- حقیقتِ جنگ، ازلولۀ تفنگ می گذرد!4- دندانپزشکان، عاشقِ جواب های دندان شکن هستند!5- اگربه تناسُخ باورداشتم، تولّدم ر کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو...ادامه مطلب

1-رفتنت، آمدن داشت!2- با"دوتار"گیسوانش، "مقامی"می نوازم!3- دیگر به خوابت نمی آیم، هیأت های سینه زنی راه بندان کرده اند!4- پُشتِ"فرمان"بود، "قِیصر"!5- با خِرَدِ جمعی، "گاو"شدیم!6- تاگفتمان گرم شد، همه کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو...ادامه مطلب

 1-آهن پیش ازرفتن به خانۀ اکسیژن، "زنگ" زد! 2- هارنبود، خودش را "می گرفت" تا به دستشویی برسد! 3- فکرش کار نمی کرد، حقوق بیکاری می گرفت! 4- تا کبریت کشید، با"گاز"دررفتم! 5- فقرآهن داشت، "روی"اش را هم من کم کردم 6- تا خودش را"بست"، راه ها به رویش"باز"شد! 7- آدم بی کلّه، دست به سر نمی شود! 8- زبانِ خوش ام، "ناخوش"شده است! 9- جسمم ازروحم جدا شد، دردفترخانۀ مرگ! 10- وقتی انتظارم به"سر"رسید، ازموهایم آو کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو...ادامه مطلب

1-افکار غتیقه اش را، خودش قاچاق می کرد! 2- تا به"دنیا" چشبید، امر به معروف شد! 3-  با افکار"بیدار"ام، چرت می زنم! 4- برای اینکه خودش را گم نکند، همیشه دست خودش را می گرفت! 5- برای "جلب" مشتری، در ویتری مغازه پلیس گذاشتم! 6- عمر کوتاه اش، چون باد، در رفت! 7- برای مهمانی دعا می کنم که خبرش، قبل از خودش برسد! 8- برای اینکه آدم کلفتی بشود، "دولا" شد! 9- وقتی به دروازۀ شهر می رفت، من هم در منطقۀ جریمه می ایستادم! 10- جرّاح، بزرگ بینی اش را عمل کرد! 11- بدون خواندن صیغه، وقت اش را گرفتم! 12- در تصادف اتومبیل با "جدول"، واژه ها به هم ریختند! 13- برای"عرق" ریختن، بیمزه در آفتاب می ایستاد! کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو...ادامه مطلب